زنگ شادی

زنگ شادی

می خوام سالم تر و شاد تر زندگی کنم پس با من همراهی کنین
زنگ شادی

زنگ شادی

می خوام سالم تر و شاد تر زندگی کنم پس با من همراهی کنین

سرسخت ترین زن(تغییر چهارم)

هدف چیز خوبیه...به شرطی که یه خوبشو انتخاب کنی

ولی ازون خوبتر سرسختی برای رسیدن به هدفه

یجورایی اگه سرسخت نباشی هدف گذاری پوچ ترین کار ممکن میشه...

می خوام اعلام کنم که :

تغییر جدیدی که چند روزیه وارد زندگیم شده!همینه!من تصمیم گرفتم برای رسیدن به هدفام سرسخت و قوی باشم

مدت زیادیه که مدام ازین هدف به اون هدف میرم و راهمو بطور قاطع انتخاب نمیکنم!حدودا 4 سال طلایی با اینکار به هدر رفت البته من همیشه سعی کردم بهترین راهو انتخاب کنم ومطمئنم خیریتی در این مساله بوده!و این نمی تونه باعث بشه که  من شاد نباشم یا حسرت روزایی رو بخورم که نه برمیگردن و نه اونقدر ارزشمندن که همین لحظه های طلایی الآنم رو فداشون کنم

پسسسسسس

من همچنان شاااااد شاااااااااااااااااااااااااااااد و شاااادتر از قبل به راهم ادامه میدم

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پیش به سوی هدف های زیباااااااااااااااااااااااا

هیچی نمیتونه مانع رسیدنم به این هدف بشههههه

من سرسخخخخخخت ترین زن دنیاااام


این فرشته های شاد چسبونکی(تغییر سوم)

احتمالا پست قبلیمو خوندین و یادتون هست که من ازون آدم های حساس و آماده به نق زدنم و بیشتر از اینکه تلاش کنم تا شااااد بشم(برخلاف عنوان وبلاگم) بدون هیچ تلاشی نق نقو و بی حوصله و گاهی با کوچکترین مورد ناخوشایندی غمگینم!!!

این یکی از سخت ترین اعتراف های منه که حتی بعد از نوشتنش حس میکنم متحول شدم و به نظرم اعتراف تکان دهنده ای بود...

و اما از این من عجیب و غریب که بگذریم می خوام براتون تعریف کنم که چطوری موفق شدم با وجود از بین نرفتن زگیل ها!(و حتی تکثیرش به روی انگشت دیگری از دستم)غمگین تر نشم بلکه شاد بشم و شاد بمونم!آره من دیگه نق نمی زنم

و توصیه میکنم که حتتتما امتحانش کنین:

1-همین الآن دم دست ترین کاغذ سفید ممکن رو بردارین

2-روش دایره ها یا قلب ها یا چیزهایی که با دیدنش انرژی مثبت بگیرین و حس خوبی بده بهتون(البته حتما توش خالی باشه) بکشین(در اندازه های کوچک قطر حدودا 7-8 سانت)(من چندتا قلب کج و معوج کشیدم)

3-و حالا توشو پر کنین از جملات فوق العاده مثبت و شادکننده(مثلا من اینطوری نوشتم:من شادم - من کاملا خوش بینم - من آدمارو دوست دارم - من سالمم - من خوشبختم - من ثروتمندم و...)

           تبصره:شاید با جمله حال نکنین اون وقت می تونین شعر بنویسین یا یه شکلک شاد و خوشگل بکشین مهم اینه که مثبت و شاد باشه و سریعا بهتون این باورو بده که شما همین الآن شادین

4- حالا دور شکلا رو ببرین و با یه نوار چسب اونارو توی همه خونه و جلوی چشم نصب کنین(من به در توالت،در ورودی خونه،دیوار روبروی میزکارم،در ورودی اتاقم چسبوندمشون)

نکته:درصورتیکه مثل من تنبل نیستین و راحت میرین خرید می تونین ازین برچسبای رنگی آماده بخرین و یا با کاغذای رنگی یا مقواهای رنگی اینارو درست کنین

به همین راحتی!

مطمئن باشین با وجود این فرشته های شادی بخش دیگه خبری از غم های طولانی نخواهد بود!و طولانی ترین دپرسیتون میتونه به فاصله توالت رفتن بعدیتون طول بکشه

نماز(تغییر دوم)

من خوشم میاد تند تند تغییر کنمممم

آره واقعا دووووس  دارم

اصلا از زندگی یکنواخت بدم میاد...درر واقع نمی تونم تحملش کنم...یه مدت که زندگیم یکنواخت بگذره یا افسرده میشم یا دیوونه...جدی میگم!خب من اینجوریم دیگه!

حالا که اولین تغییرباعث شد حال جسمم بهتر بشه

خوبه که دومین تغییر حال روحمو خوب کنه

موافقین؟!(الآن دقیقا کی باید موافق باشه وقتی هیچ بازدیدکننده ای ندارم؟!)

می خوام نمازهامو اول وقت یعنی بعد از شنیدن  صدای اذان بخونم!و در بدترین حالت اگه شرایط اورژانسی ای پیش اومد حداقل به هیچ وجه نذارم قضا بشه

ضمنا تصمیم گرفتم که هر روز حداقل 1 نماز قضا بخونم و چه بهتر اگه بیشتر از یکی بخونم!

وای چه خووووبه...الآن حس بهتری دارم

از نماز ظهر امروز هم شروع میشهههههه

یووهووووووووووووووووووووووووووو


تغییر اول انجام شد:{خداحافظ خستگی}(1)

صبح روز اول:

باورم نمیشه!

بالاخره موفق شدممممموفق شدممم ...موفق شدممممممممممممممممممممممممممم

فکر نمی کردم بتونم به این سرعت بهش عمل کنم ولی تونستتتتممممم

وای خیلی ذوق زده شدم

من امرووووز ساعت 9 بیدار شدممممم...درست راس ساعت 9

هووورااااااا

الآن میوه ام بیرون یخچاله تا کمی گرم بشه بعد بخورمش

ناهارم حاضره

صبحانه می خوام نون پنیر گوجه بخورم

شام هم فکر کنم آشی که از قبل دارم کافیه وگرنه شاید کوکو سیب زمینی بپزم

بعد از  پخت شام هم آجیل دارم

واقعا آدم با برنامه چقدر شااادتره،الآن یه عالمه انگیزه دارم برای خوردننننن

یوووهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

خداحافظ خستگی(اولین تغییر)

خبببببب

بالاخره یه راه جدید پیدا کردم!

و می خوام امتحانش کنم...

یکی از بزرگترین مشکلات من احساس ضعف و بی حالی و خستگی به دلیل بی اشتهایی و نخوردنه! تعجب می کنین؟ولی واقعا من توی خوردن آدم بی انگیزه ای ام!!!حتما باید برای یه نفر دیگه آشپزی کنم تا بشینم غذا  بخورم...اوضاع من 3 روزی هست که بدتر هم شده و تقریبا تا عصر فقط 1 وعده غذا می خورم!!!این افتضاااااحه


برای حل این مساله:

باید صبح ها ساعت 9 بیدار بشم


یک لیوان شیر و یک عدد میوه نوش جان کنم


و ساعت 9:30/10 ناهار بپزم

بعد از پخت ناهار ، صبحانمو که باید مقوی و ساده باشه میل کنم

و بعد از ناهار حدودا ساعت 15 شام بپزم


و بعد از پخت شام،مقداری اجیل جات و آب و شربت نوش جوووون کنممممم


به همین سادگی

از حالا این تصمیم و تغییر جدید رو وارد زندگیم  می کنممممم

یوهوووووووو