زنگ شادی

زنگ شادی

می خوام سالم تر و شاد تر زندگی کنم پس با من همراهی کنین
زنگ شادی

زنگ شادی

می خوام سالم تر و شاد تر زندگی کنم پس با من همراهی کنین

آدم

یه سال دیگه هم اومد و باز هم این صحفه روزگارو پر می کنم تا ورق بخوره...و سال دیگه ای رو آغاز کنه!

امروز یه فیلم دیدم،یه فیلم عجیب و تکان دهنده که شاید کمی آدمو به فکر فرو ببره...بر اساس واقعیت ساخته شده و زندگی آقای استیون هاوکینگ رو به نمایش میذاره...حتما اسمش رو شنیدین؟نه؟

اسم فیلم The Theory Of EveryThing هست پیشنهاد میکنم ببینینش

و امااااااا

دیدین وقتی خییییلی حرف برای گفتن داری حرفت نمیاد؟!!!الآن من اونجوریم...

فقط!یه سوال؟به نظرتون آدم چجوری می تونه خودشو وادار کنه که از خونه بره بیرون و زمانی هرچند مختصر رو پیاده روی کنه یا به هر حال بیرون از خونه باشه؟!

من به تازگی فهمیدم که بی انگیزگی من فقط مربوط به خوردن نمیشه!!!بلکه مربوط به اختصاص وقت برای خودم که شامل پیاده روی یا بیرون رفتن و خوش گذرونی شخصیه هم میشه!!!

چیکار کنم؟؟؟اینو چجوری تغییر بدم؟؟؟؟؟؟شماها اگه بیرون میرین چی بهتون انگیزه میده؟؟؟؟

سال جدید و من جدید

وای باورم نمیشه دیگه چیزی تا شروع سال جدید نمونده...

چه زود گذشششششت،مگه نه؟

ازاونجا که انشاالله پس فردا عازم سفریم،نمی تونم تا بعد از عید اینجارو آپ کنم و باید از الآن بگم که سال نوتون مبارککککک

امیدوارم امسال مریضا سالم بشن

غصه دارا شاد بشن

آدمای تنها ، دوستای جدید داشته باشن و شاد باشن

آدمای شاد شادتر بشن

آدمای بی پول پولدار بشن

آدمای پولدار به بی پولا کمک کنن

خلاصه هممممهههه به آرزوهای قشنگشون برسن

راستی برای سال جدید می خوام یه کارایی بکنم...می پرسین چیکار؟؟؟فعلا این کارا:

کلاس یوگا

رانندگی

یادگیری تمام لغات تافل

مطالعه دروس ارشد رشته مشاوره

بارداری!

ارتباط با یکی دوتا از همسایه ها و یافتن دوستای جدید

شروع نویسندگی

دیگههههههههههه....؟

شایدم چیز جدیدی به ذهنم برسه که بعدا اضافه می کنم

به امید مفید بودننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن

یوهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

تا سال دیگه خدافظظظظظظظ

روزهای شاد من

امروز به این نتیجه رسیدم که این همه کار برای شاد بودن اصلا لازم نیست!

می دونین چرا؟

تا حالا آدمای بی خیال رو دیدین؟اکثرا چاقالون و می خندن...و کلا از فکرشون کمتر استفاده می کنن یعنی این قدر درباره هر چیزی فکر نمی کنن و نگران هیچی هم نیستن،راحتن،کلا آدمای عجیبین...ولی وقتی بهشون دقت کردم فهمیدم اونا یه ویژگی عالی دارن...شادن!!!

آخه مگه میشه؟چطور کسیکه برنامه خاصی نداره،هدف مشخصی نداره،روزارو به شب می رسونه بدون اینکه کمی فکر کنه...شاد باشه؟!!!برای آدمی مثل من که عادت دارم بطور وسواس گونه ای به همه چی فکر کنم باورش سخته...

من به این نتیجه رسیدم که شاد بودن ربطی به هییییییچ کدوم از این راها که مردم و کتابا میگن نداره...شاد بودن یه مهارت ذهنیه...

و الآن چند روزه روی خودم تستش کردم و دارم می بینم که جواب میده!

تا حالا این قدر به ذهنم دقت نکرده بودم...یه روز بطور اتفاقی درحال شستن  ظرفا بودم که به خودم اومدم و دیدم یکریز دارم توی ذهنم غر می زنم ازینکه خسته شدم و...همون لحظه متوقفش کردم و با خودم گفتم بسه دیگه همش انرژی منفی!سعی کن لذت هم ببرییییی...(خودمو دعوا کردم)این اتفاق یه تحول عظیم برای من به شمار میره...شاید کم کم شادی رو تجربه کنم...

این چند روز به محض اینکه می دیدم حس بدی دارم یا حتی کسلم و حوصله هیچ کاری رو ندارم به ذهنم توجه می کردم و تقریبا در همه موارد اون داشت نق می زد!واقعا که ذهن نق نقویی دارم...و سریعا ذهنم رو تغییر میدادم...می گفتم شاد باش چه روز قشنگی من چقدر خوبم و چندتا ویژگی مثبتم رو به ودم یادآوری می کردم

نتیجه اش باورنکردنیه...شما هم امتحان کنین...من در عرض چند ثانیه تبدیل میشم به یه آدم پرانرژی و دلم میخواد همه کارایی که روی هم تلنبار شده رو انجام بدم و دست به کار میشم

این روزا روزای شادیه...

من قوی هستم

دیروز به خودم ایمان آوردم!آره به خوده خودم!من تونستم تنهای تنهااااا برم دندونپزشکی و برگردم بدون کوچکترین درد،ترس یا اتفاق بدی،همه چیییی عالی بود عالیه عالییییی

چقدر حس خوبیه وقتی می فهمیکه قوی هستی...

من از امروز فهمیدم که می تونم قوی و مستقل باشم پس تمام تلاشمو می کنم که توی تمام مراحل زندگیم قوی ترین باشم... به خصوص مادر شدن...وااااای چه عالی میشه اگه بتونم زایمان طبیعی رو هم تجربه کنم و اون وقت فقط یه زن شجاع  نخواهم بود بلکه یه مادر شجاعم که می تونه از خودش برای بچه  اش الگو بسازههههه

خداجونم مرسییییییییییییییییییی

استمرار...

ظاهرا برای اینکه این تغییرات مداوم باشه و همیشگی بشه باید راه حلی پیدا کنم!

چون تقریبا توی این مدت یه روز همه چی درست و منظمه و یه روز کاملا افتضاحه!!!

به نظرتون چه راهی وجود داره؟؟؟؟؟

برم بخوابم که 7 صبح باید بیدار بشم...

پی نوشت: مدتیه دلم می خواد کاملا مستقل و قوی باشم و فکر می کنم واقعا کار سخت و ترسناکیه!!!برای مثال فردا می خوام بعد از 10 سال برم دندونپزشکی برای عصب کشی دندونام!اونم تنهای تنهای تنهاااااا....می ترسم ولی امتحانش می کنم...